ادبیات رواییارتباط حدیث با ادبیات و فرهنگ عامه از چند بُعد درخور بررسی است، از جمله ارتباط حدیث با صرف و نحو و لغت و علوم بلاغی ، تأثیر آن بر نظم و نثر ، و کاربرد حدیث در فرهنگ عامه. فهرست مندرجات۲ - اعجاز سخنان پیامبر ۳ - ارتباط حدیث با ادبیات ۴ - استشهاد لغویان به قرآن و حدیث ۴.۱ - اختلاف در استشهاد به حدیث ۴.۱.۱ - مخالفین استشهاد ۴.۱.۲ - قائلین به جواز ۴.۲ - ادله مخالفان استشهاد ۴.۲.۱ - نقل به معنی در حدیث ۴.۲.۲ - ورود لحن به حدیث ۴.۳ - جواب قائلین به استشهاد ۴.۳.۱ - کفایت گمان به صدور ۴.۳.۲ - موارد تبدیل ۴.۴ - بررسی سیره بزرگان نحو ۴.۴.۱ - نظر ابوحیان ۴.۴.۲ - نظر مطر هلالی ۴.۴.۳ - نظر ابن مالک ۴.۴.۴ - نظر حدیثی و حمادی ۵ - وجود کلمات غریب در حدیث ۵.۱ - کتب غریبالحدیث ۵.۲ - جنبههای ادبی کلام نبوی ۶ - ارتباط حدیث با نظم و نثر ۶.۱ - متون عربی ۶.۲ - متون فارسی ۶.۳ - نثر فارسی ۷ - ارتباط حدیث با فرهنگ عامه ۷.۱ - راه انتقال حدیث به فرهنگ عامه ۷.۲ - احادیث در فرهنگ عامه ۷.۲.۱ - میزان اعتبار ۷.۲.۲ - احادیث ساختگی ۷.۳ - برخی احادیث رایج ۷.۳.۱ - خیر الامور اوسطها ۷.۳.۲ - الجار ثمالدار ۷.۳.۳ - یدالله معالجماعة ۷.۳.۴ - اکرام مهمان ۷.۳.۵ - المؤمن مرآةالمؤمن ۷.۳.۶ - نیةالمؤمن خیر من علمله ۷.۳.۷ - اطلبوا العلم ۷.۳.۸ - سؤرالمؤمن شفاء ۷.۳.۹ - زر غبا تزدد حبا ۷.۳.۱۰ - الدنیا سجن المؤمن ۷.۳.۱۱ - کاد الفقر انیکون کفرا ۸ - فهرست منابع ۹ - پانویس ۱۰ - منابع ۱ - ویژگی مردم عرباز مهمترین ویژگیهای مردم عرب ، چه پیش از نزول وحی چه پس از آن، رواج شعر و بلاغت و فصاحت نزد آنان بوده است. شاید تهمت شعر بودن قرآن کریم و شاعر خواندن پیامبر از سوی مشرکان ، با رواج شعر و بلاغت و اهمیت آن در میان آنان بیارتباط نبوده و از همینروست که یکی از وجوه اعجاز قرآن ، بیان و بلاغت است. ۲ - اعجاز سخنان پیامبراز نظر مسلمانان وجهِ معجزه بودن قرآن از جهت فصاحت و بلاغت ، احادیث و سخنان پیامبر را هم در برمیگیرد. این نکته را از حدیثی که پیامبر اکرم در آن خود را فصیحترین عرب دانسته است نیز میتوان نتیجه گرفت [۶]
محمود بن عمر زمخشری، الفائق فی غریب الحدیث، ج۱، ص۱۱، چاپ علی محمد بجاوی و محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۷۱).
[۷]
محمود بن عمر زمخشری، الفائق فی غریب الحدیث، ج۱، ص۱۴۱، چاپ علی محمد بجاوی و محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۷۱).
به گونهای که برخی ادیبان بزرگ از این نظر به احادیث توجه کرده یا به شرح استعارات و مجازها و دیگر آرایههای آنها پرداختهاند. [۹]
عمرو بن بحر جاحظ، البیان و التبیین، ج۲، ص۴۴ـ ۶۰، بیروت ۱۹۶۸.
[۱۰]
حسن بن عبداللّه عسکری، کتاب الصناعتین: الکتابة و الشعر، ج۱، ص۲۸۴ـ ۲۸۵، چاپ علیمحمد بجاوی و محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره) ۱۹۷۱.
[۱۱]
محمد بن حسین شریف رضی، المجازات النبویة، ج۱، ص۱۳ ۴۴۵، چاپ طه محمد زینی، (قاهره ۱۹۶۸)، چاپ افست قم (بیتا).
[۱۲]
عبدالملک بن محمد ثعالبی، التمثیل و المحاضرة، ج۱، ص۲۲ـ۳۰، چاپ عبدالفتاح محمدحلو، (بیجا) : الدار العربیة للکتاب، ۱۹۸۳.
علاوه بر این، به خاطر سپردن برخی سخنان کوتاه و بلیغ حضرت رسول صلیاللّهعلیهوآلهوسلم، از جمله سرمشقهای تحصیل فصاحت و بلاغت تلقی شده و به متعلمان توصیه گردیده است. [۱۳]
ابن اثیر (نصراللّه بن محمد)، المثل السائر فی ادب الکاتب و الشاعر، ج۱، ص۸۳، چاپ کامل محمد محمد عویضه، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
۳ - ارتباط حدیث با ادبیاتحدیث نقش برجستهای در در رونق علم صرف و نحو ، لغت و علوم بلاغی داشته است. ۴ - استشهاد لغویان به قرآن و حدیثنحویان و لغویان بزرگ، در پیریزی اصول صرف و نحو و لغت عرب و اثبات ادعاهای خود، به آیات قرآنکریم بسیار استشهاد و احتجاج میکردهاند، [۱۵]
عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۱، ص۶۵، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/ ۱۹۶۶ (، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۶]
عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۱، ص۱۴۱، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/ ۱۹۶۶ (، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۷]
عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۴۸، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/ ۱۹۶۶ (، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
اما درباره استشهاد به احادیث، اختلاف داشتهاند.
۴.۱ - اختلاف در استشهاد به حدیث۴.۱.۱ - مخالفین استشهادبرخی، از جمله ابوالحسن علی بن محمد اشبیلی معروف به ابن ضائع (متوفی ۶۸۰) و اثیرالدین محمد بن یوسف معروف به ابوحیان (متوفی ۷۴۵)، بر آن بودند که استشهاد و احتجاج به حدیث برای اثبات قواعد زبان عربی صحیح نیست و ازاینرو، ادیبان و نحویان و لغویان بصری و کوفی در دوران شکلگیری صرف و نحو و لغت عرب ، به احادیث استشهاد و احتجاج نمیکردند. ۴.۱.۲ - قائلین به جوازبرخی استشهاد به حدیث نبوی را جایز دانستهاند، مانند ابن مالک اندلسی (متوفی ۶۷۲)، ابن هشام انصاری (متوفی ۷۶۱) و ابن خروف (متوفی ۶۰۹). رضیالدین استرآبادی (متوفی ۶۸۸) علاوه بر حدیث نبوی، استشهاد به سخنان اهلبیت علیهمالسلام و کلام صحابه را نیز در صرف و نحو بهطور مطلق جایز دانسته است. برخی، مانند شاطبی (متوفی ۷۹۰) و جلالالدین سیوطی (متوفی ۹۱۱)، با اتخاذ راهی میانه، استشهاد به برخی احادیث را در مواردی جایز دانستهاند. [۱۸]
عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، الاقتراح فی علم اصول النحو، ج۱، ص۲۳ـ۲۶، چاپ احمد صبحی فرات، استانبول ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
[۱۹]
عبدالقادر بن عمر بغدادی، خزانةالأدب و لب لباب لسانالعرب، ج۱، ص۱۰ـ۱۲، چاپ عبدالسلام محمدهارون، ج ۱، قاهره ۱۹۷۹.
۴.۲ - ادله مخالفان استشهادمخالفان استشهاد به حدیث با وجوهی بر سخنشان استدلال کردهاند؛ ۴.۲.۱ - نقل به معنی در حدیثاولا راویان حدیث ، نقل به معنا را جایز میدانستهاند، یعنی حدیثی را که پیامبر با لفظی خاص بیان فرموده است، آنان با الفاظ مختلف نقل کردهاند و اگر تصریح محدّثان در جواز نقل به معنا در حدیث نبود، برای اثبات فصاحت زبان عربی ، احادیث نبوی اولویت داشت، زیرا پیامبر فصیحترین فرد عرب بوده است. ۴.۲.۲ - ورود لحن به حدیثدلیل دیگر، راهیافتن خطای لفظی ( لحن ) در بسیاری از احادیث است، زیرا بسیاری از راویان حدیث غیر عرب بوده و با قواعد عربی آشنایی نداشتهاند و بنابراین، بیآنکه متوجه شوند، در منقولاتشان اشتباه وارد میشده است. [۲۰]
عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، الاقتراح فی علم اصول النحو، ج۱، ص۲۳، چاپ احمد صبحی فرات، استانبول ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
[۲۱]
عبدالقادر بن عمر بغدادی، خزانةالأدب و لب لباب لسانالعرب، ج۱، ص۱۱، چاپ عبدالسلام محمدهارون، ج ۱، قاهره ۱۹۷۹.
[۲۲]
خدیجه حدیثی، موقف النحاة من الاحتجاج بالحدیث الشریف، ج۱، ص۲۰ـ۲۲، (بغداد) ۱۹۸۱.
یکی از نمونههایی که مخالفان احتجاج به احادیث به آن استناد میکنند، اشکالی است که ابن انباری به حدیث مشهور نبوی «کادَالفقر اَن یکون کُفراً» گرفته است. به نظر وی، [۲۳]
ابن انباری، الانصاف فی مسائل الخلاف بین النحویین: البصریین، ج۲، ص۵۶۷، و الکوفیین، (بیروت) : داراحیاءالتراث العربی، (بیتا).
در غیر ضرورت شعری، آمدن «اَن» بعد از فعلِ «کاد» در زبان عرب وجود نداشته و به این جمله، اگر هم حدیث باشد، «اَن» را راوی افزوده است و از کلام پیامبر ، که فصیحترین فرد عرب است، نیست.
۴.۳ - جواب قائلین به استشهادموافقان استشهاد به حدیث در علوم ادبی در جواب مخالفان وجوهی را ذکر نمودهاند. ۴.۳.۱ - کفایت گمان به صدورموافقان استشهاد به حدیث معتقدند در اینگونه موارد، یقین داشتن به صدور عین لفظ حدیث از پیامبر لازم نیست و صرف گمان به صدور آن لفظ از پیامبر کفایت میکند. در این قبیل امور، اصل بر تبدیل نکردن الفاظ است و کسانی که نقل به معنا را جایز میدانند، در واقع تجویز عقلی میکنند، که البته با وقوع نقیض آن (صدور عین لفظ) منافاتی ندارد. ۴.۳.۲ - موارد تبدیلنکته دیگر اینکه محدثان ، نقل به معنی را در مورد احادیث نانوشته و تدوین نشده جایز میدانستهاند و تبدیل الفاظ احادیث مکتوب را هیچکس جایز نمیشمرده است. [۲۴]
عبدالقادر بن عمر بغدادی، خزانةالأدب و لب لباب لسانالعرب، ج۱، ص۱۴ـ ۱۵، چاپ عبدالسلام محمدهارون، ج ۱، قاهره ۱۹۷۹.
[۲۵]
خدیجه حدیثی، موقف النحاة من الاحتجاج بالحدیث الشریف، ج۱، ص۲۳، (بغداد) ۱۹۸۱.
شاطبی و سیوطی ، که راه میانهای در پیش گرفتند، معتقد بودند به احادیثی که عینالفاظ آنها از پیامبر باشد، میتوان استشهاد کرد، اما به احادیثی که نقل به معنی شدهاند، نمیتوان استشهاد کرد. [۲۶]
خدیجه حدیثی، سیبویه حیاته و کتابه، ج۱، ص۱۶۴ـ۱۶۶، بغداد ۱۹۷۴.
۴.۴ - بررسی سیره بزرگان نحو۴.۴.۱ - نظر ابوحیانابوحیان بر آن بوده است که واضعان اولیه علم نحو در بصره (مانند ابوعمرو بن علاء ، عیسی بن عمر ، خلیل بن احمد و سیبویه ) و پیشوایان نحو در کوفه (مانند کسائی ، فرّاء ، علی بن مبارک احمر ، و هشام ضریر ) و دیگر نحویان بزرگ، به احادیث استشهاد نمیکردهاند [۲۷]
عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، الاقتراح فی علم اصول النحو، ج۱، ص۲۳ـ۲۴، چاپ احمد صبحی فرات، استانبول ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
اما، سیبویه در چند مورد به احادیث نبوی استشهاد کرده [۲۸]
، عمرو بن عثمان سیبویه، ج۲، ص۳۲، کتاب سیبویه، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/ ۱۹۶۶ (، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۲۹]
، عمرو بن عثمان سیبویه، ج۲، ص۳۹۳، کتاب سیبویه، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/ ۱۹۶۶ (، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
و خلیل بن احمد نیز در موارد بسیاری به احادیث استشهاد کرده است.
۴.۴.۲ - نظر مطر هلالیهادی عطیه مطر هلالی ، برای رد این عقیده که خلیل بن احمد فراهیدی به حدیث احتجاج نمیکرده، در کتاب ریادةالاستشهاد بالحدیث و الاثر عند الخلیل بن احمد الفراهیدی [۳۴]
هادی هلالی، ریادة الاستشهاد بالحدیثو الاثر عندالخلیل بن احمدالفراهیدی، ج۱، ص۸ـ۲۳۸، بغداد ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
به استقصای استشهادات حدیثی خلیل بن احمد، به عنوان یکی از پیشوایان ادب عربی در بصره، پرداخته است.
۴.۴.۳ - نظر ابن مالکابن مالک در جواب کسانی که وجود لحن را در احادیث دلیل استشهاد نکردن به حدیث دانستهاند، در کتاب شواهدالتوضیح و التصحیح لمشکلات الجامعالصحیح [۳۵]
ابن مالک، شواهد التوضیح و التصحیح لمشکلات الجامع الصحیح، ج۱، ص۵۹ـ۲۷۳، چاپ طه محسن، (بغداد) ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
به تصحیح و توجیه نحوی پارهای احادیث صحیح بخاری پرداخته که قواعد زبان عربی در آنها به ظاهر رعایت نشده است.
۴.۴.۴ - نظر حدیثی و حمادیخدیجه حدیثی در موقفالنحاة منالاحتجاج بالحدیثالشریف [۳۶]
خدیجه حدیثی، موقف النحاة من الاحتجاج بالحدیث الشریف، ج۱، ص۵ـ۴۲۷، (بغداد) ۱۹۸۱.
و محمد ضاری حمادی در الحدیثالنبوی الشریف و اثره فی الدراسات اللغویة و النحویة ، [۳۷]
محمد حمادی، الحدیث النبوی الشریف واثره فی الدراسات اللغویة و النحویة، ج۱، ص۳۰۵ـ۴۵۲، (بغداد) ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
به تفصیل، آرای نحویان قائل به احتجاج به احادیث و مخالفان احتجاج را همراه با تاریخچهای از این بحث آوردهاند.
۵ - وجود کلمات غریب در حدیثیکی دیگر از وجوه ارتباط حدیث با ادبیات ، وجود کلماتی در احادیث است که جز از طریق حدیث شنیده نشده بوده است. [۳۸]
ابن اثیر (مبارک بن محمد)، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ج۵، ص۲۵۸، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش.
۵.۱ - کتب غریبالحدیثاین امر عالمان و ادیبان بسیاری را بر آن داشت تا کتابهایی در غریبالحدیث بنویسند، که امروزه برخی از آنها از امهات کتابهای لغت عرب به شمار میروند. ۵.۲ - جنبههای ادبی کلام نبویشریف رضی (متوفی ۴۰۶) در المجازات النبویة به برخی جنبههای ادبی احادیث نبوی اشاره کرده است. ۶ - ارتباط حدیث با نظم و نثردر اغلب متون ادبی فارسی و عربی ، تأثیر احادیث پیامبر و اهلبیت دیده میشود؛ گاه به صورت نقل عین عبارات احادیث و گاه به صورت یکی از آرایههای ادبی ، گاه حدیثی را با الفاظ عربی نقل کردهاند و گاه حدیثی را ترجمه کرده و گاهی هم به صورت تلمیح به حدیثی اشاره کردهاند. ۶.۱ - متون عربیدر متون زبان و ادبیات عرب ، استناد و استشهاد به احادیث بسیار وجود دارد. مثلاً، ابن قتیبه ، [۳۹]
ابن قتیبه، ادبالکاتب، ج۱، ص۲۸، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، مصر ۱۳۸۲/۱۹۶۳.
[۴۰]
ابن قتیبه، ادبالکاتب، ج۱، ص۱۷۰، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، مصر ۱۳۸۲/۱۹۶۳.
[۴۱]
ابن قتیبه، کتاب عیونالاخبار، ج۱، ص۷۹، قاهره ۱۳۴۳ـ۱۳۴۹/ ۱۹۲۵ـ۱۹۳۰، چاپ افست قم ۱۳۷۳ش.
[۴۲]
ابن قتیبه، کتاب عیونالاخبار، ج۱، ص۲۵۰، قاهره ۱۳۴۳ـ۱۳۴۹/ ۱۹۲۵ـ۱۹۳۰، چاپ افست قم ۱۳۷۳ش.
[۴۳]
ابن قتیبه، کتاب عیونالاخبار، ج۴، ص۱۸ـ۱۹، قاهره ۱۳۴۳ـ۱۳۴۹/ ۱۹۲۵ـ۱۹۳۰، چاپ افست قم ۱۳۷۳ش.
وشّاء ، [۴۴]
محمد بن احمد وشّاء، الموشَّی، ج۱، ص۴۱، او، الظرف والظرفاء، بیروت ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
حریری [۴۵]
قاسم بن علی حریری، مقامات الحریری، ج۱، ص۳۸، بیروت: دارصادر، (بیتا)، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ش.
و شاعرانی مانند صاحب بن عباد [۴۶]
عبدالملک بن محمد ثعالبی، التمثیل و المحاضرة، ج۱، ص۳۳۱، چاپ عبدالفتاح محمدحلو، (بیجا) : الدار العربیة للکتاب، ۱۹۸۳.
و ابوالعلاء معرّی [۴۷]
ابوالعلاء معرّی، لزوم مالایلزم: اللزومیات، ج۱، ص۲۵۰، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۴۸]
ابوالعلاء معرّی، لزوم مالایلزم: اللزومیات، ج۲، ص۱۹۶، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۴۹]
ابوالعلاء معرّی، لزوم مالایلزم: اللزومیات، ج۲، ص۴۷۴، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
به حدیثی استشهاد یا در آثار خویش به برخی از استشهادات شاعران به احادیث نبوی اشاره کردهاند.
۶.۲ - متون فارسیشاعران ایرانی ، از جمله انوری ، [۵۰]
محمد بن محمد (علی) انوری، دیوان، ج۱، ص۱۲، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۳۷ـ۱۳۴۰ش.
[۵۱]
محمد بن محمد (علی) انوری، دیوان، ج۱، ص۶۵، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۳۷ـ۱۳۴۰ش.
[۵۲]
جعفر شهیدی، شرح لغات و مشکلات دیوان انوری ابیوردی، ج۱، ص۶۱۷ـ۶۱۸، تهران ۱۳۶۴ش.
مولوی در مثنوی معنوی ، [۵۳]
بیت ۹۰۷، جلالالدین محمد بن محمد مولوی، ج۱، دفتر۱، ص۵۶، مثنوی معنوی، تصحیح رینولد آلن نیکلسون، چاپ نصراللّه پورجوادی، تهران ۱۳۶۳ش.
[۵۴]
بیت ۹۱۳، جلالالدین محمد بن محمد مولوی، ج۱، دفتر۱، ص۵۷، مثنوی معنوی، تصحیح رینولد آلن نیکلسون، چاپ نصراللّه پورجوادی، تهران ۱۳۶۳ش.
[۵۵]
بیت ۱۰۴۴، جلالالدین محمد بن محمد مولوی، ج۱، دفتر۱، ص۶۵، مثنوی معنوی، تصحیح رینولد آلن نیکلسون، چاپ نصراللّه پورجوادی، تهران ۱۳۶۳ش.
[۵۶]
بدیعالزمان فروزانفر، احادیث مثنوی، تهران ۱۳۴۷ش.
سعدی در بوستان [۵۷]
مصلح بن عبداللّه سعدی، بوستان سعدی: سعدینامه، ج۱، ص۵۶، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۳ش.
[۵۸]
مصلح بن عبداللّه سعدی، بوستان سعدی: سعدینامه، ج۱، ص۵۹، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۳ش.
[۵۹]
مصلح بن عبداللّه سعدی، بوستان سعدی: سعدینامه، ج۱، ص۹۳، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۳ش.
و حافظ [۶۰]
شمسالدین محمد حافظ، دیوان حافظ، ج۱، ص۹۹، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، بهاهتمام ع جربزهدار، تهران ۱۳۷۱ش.
[۶۱]
شمسالدین محمد حافظ، دیوان حافظ، ج۱، ص۲۰۱، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، بهاهتمام ع جربزهدار، تهران ۱۳۷۱ش.
[۶۲]
شمسالدین محمد حافظ، دیوان حافظ، ج۱، ص۳۶۴، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، بهاهتمام ع جربزهدار، تهران ۱۳۷۱ش.
نیز در اشعار خویش به احادیث استشهاد کردهاند.
۶.۳ - نثر فارسیدر متون نثر فارسی نیز استناد به احادیث بسیار به چشم میخورد، مانند استشهادات سعدی در گلستان ، [۶۳]
مصلح بن عبداللّه سعدی، گلستان سعدی، ج۱، ص۹۹، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۸ش.
[۶۴]
مصلح بن عبداللّه سعدی، گلستان سعدی، ج۱، ص۱۴۲، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۸ش.
[۶۵]
مصلح بن عبداللّه سعدی، گلستان سعدی، ج۱، ص۱۶۲، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۸ش.
[۶۶]
مصلح بن عبداللّه سعدی، گلستان سعدی، ج۱، ص۱۶۴، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۸ش.
سعدالدین وراوینی در مرزباننامه [۶۷]
سعدالدین وراوینی، مرزباننامه، ج۱، ص۱۴۰، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۷ش.
[۶۸]
سعدالدین وراوینی، مرزباننامه، ج۱، ص۱۴۲ـ۱۴۳، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۷ش.
و نصراللّه منشی در ترجمه کلیله و دمنه . [۶۹]
کلیلهودمنه، ترجمه کلیله و دمنه، ج۱، ص۹۵، انشای ابوالمعالی نصراللّه منشی، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۴۳ش.
[۷۰]
کلیلهودمنه، ترجمه کلیله و دمنه، ج۱، ص۱۰۰، انشای ابوالمعالی نصراللّه منشی، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۴۳ش.
[۷۱]
کلیلهودمنه، ترجمه کلیله و دمنه، ج۱، ص۱۸۱ـ۱۸۲، انشای ابوالمعالی نصراللّه منشی، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۴۳ش.
۷ - ارتباط حدیث با فرهنگ عامهیکی از عناصر مؤثر در فرهنگ عامه در میان مسلمانان ، احادیث پیامبر و امامان است. ۷.۱ - راه انتقال حدیث به فرهنگ عامهاین احادیث بیشتر از راه وعظ یا قصهگویی ، و در برخی موارد از راه منابع، به حافظه و زبان مردم راه یافته است. ۷.۲ - احادیث در فرهنگ عامه۷.۲.۱ - میزان اعتباربسیاری از احادیثی که در فرهنگ عامه وجود دارد، از نظر محدثان ، معتبر و صحیح است، ولی برخی از جملاتی که به عنوان حدیث در فرهنگ عامه رواج دارد، از نظر آنان ساختگی و منسوب است و احتمالاً برساخته قصهگویان و مذَکِّران ( واعظان ) بوده است. ۷.۲.۲ - احادیث ساختگیعدهای از محدّثان، مانند ابن جوزی در القُصّاص و المُذَکِّرین ( بیروت ۱۴۰۹) و ابن تیمیه در احادیث القُصّاص (بیروت ۱۳۹۲)، به برخی از برساختههای آنان اشاره کردهاند. محدّثان برای تعیین صحیح یا ساختگی بودن احادیث مشهور در میان مردم، کتابهایی نوشته و هر یک بر پایه مبانی حدیثی و رجالی خود، صحیح یا ساختگی بودن آنها را مشخص کردهاند، مانند محمد بن عبدالرحمان سخاوی در المقاصد الحسنة فی بیان کثیر من الاحادیث المشتهرة علی الالسنة (قاهره ۱۳۷۰)، جلالالدین سیوطی در الدرر المنتثرة فی الاحادیث المشتهرة (بیروت ۱۴۱۵)، محمد بن علی بن طولون در الشذرة فی الاحادیث المشتهرة (بیروت ۱۳۷۲)، اسماعیل بن محمد عجلونی در کشفالخفاء و مزیل الالباس عما اشتهر من الاحادیث علی السنة الناس (بیروت ۱۴۰۸) و محمد رضوان دایه در معجمالاحادیث المشتهرة (بیروت ۱۴۲۳/ ۲۰۰۳). ۷.۳ - برخی احادیث رایجبرخی از احادیث یا سخنانی که به عنوان حدیث در فرهنگ مردم رواج دارد عبارتاند از: ۷.۳.۱ - خیر الامور اوسطها«خیرالامور اوسطها/ اوساطها» [۷۲]
محمد بن عبدالرحمان سخاوی، المقاصد الحسنة فی بیان کثیر من الاحادیث المشتهرة علی الالسنة، ج۱، ص۲۰۵ـ۲۰۶، چاپ عبداللّه محمد صدیق، قاهره ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۷۳]
علیاکبر دهخدا، امثال و حکم، ج۲، ص۷۶۷، تهران ۱۳۵۷ش.
که بین بیشتر مسلمانان شهرت دارد ولی در کتابهای چهارگانه شیعه و کتابهای ششگانه اهلسنت نیامده و احیاناً ضعیف دانسته شده است. [۷۴]
اسماعیل بن محمد عجلونی، کشفالخفاءومزیل الالباس، ج۱، ص۳۹۱، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۷.۳.۲ - الجار ثمالدار«الجار ثمالدار»، [۷۵]
محمد بن عبدالرحمان سخاوی، المقاصد الحسنة فی بیان کثیر من الاحادیث المشتهرة علی الالسنة، ج۱، ص۸۳ـ۸۴، چاپ عبداللّه محمد صدیق، قاهره ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۷۶]
علیاکبر دهخدا، امثال و حکم، ج۱، ص۲۳۹، تهران ۱۳۵۷ش.
که در مجامع حدیثی شیعه از حضرت فاطمه زهرا سلاماللّه علیها نقل شده است.
۷.۳.۳ - یدالله معالجماعة«یداللّه معالجماعة»، [۷۸]
محمد بن عبدالرحمان سخاوی، المقاصد الحسنة فی بیان کثیر من الاحادیث المشتهرة علی الالسنة، ج۱، ص۱۷۴، چاپ عبداللّه محمد صدیق، قاهره ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۷۹]
علیاکبر دهخدا، امثال و حکم، ج۴، ص۲۰۳۵، تهران ۱۳۵۷ش.
که در کتابهای حدیثی شیعه نقل نشده و در جوامع حدیثی اهلسنت نیز ترمذی [۸۰]
محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، ج۳، ص۳۱۶، ج ۳، چاپ عبدالرحمان محمدعثمان، بیروت ۱۴۰۳.
آن را نقل کرده و حدیثی غریب دانسته است.
۷.۳.۴ - اکرام مهمان«اکرموا الضیف و لو کان کافراً»، [۸۱]
علیاکبر دهخدا، امثال و حکم، ج۱، ص۱۹۰، تهران ۱۳۵۷ش.
که زبانزد است ولی به عنوان حدیث نقل نشده است.
۷.۳.۵ - المؤمن مرآةالمؤمن«المؤمن مرآة المؤمن»، [۸۳]
محمد بن عبدالرحمان سخاوی، المقاصد الحسنة فی بیان کثیر من الاحادیث المشتهرة علی الالسنة، ج۱، ص۴۳۹، چاپ عبداللّه محمد صدیق، قاهره ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۸۴]
علیاکبر دهخدا، امثال و حکم، ج۱، ص۲۷۴، تهران ۱۳۵۷ش.
که با تفاوت در الفاظ، در کتابهای حدیثی شیعه و سنّی نقل شده است. [۸۵]
سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابیداود، ج۲، ص۴۶۰، چاپ سعید محمد لحام، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۷.۳.۶ - نیةالمؤمن خیر من علمله«نیةالمؤمن خیرٌ مِن عَمَلِه»، [۸۷]
محمد بن عبدالرحمان سخاوی، المقاصد الحسنة فی بیان کثیر من الاحادیث المشتهرة علی الالسنة، ج۱، ص۴۵۰، چاپ عبداللّه محمد صدیق، قاهره ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۸۸]
علیاکبر دهخدا، امثال و حکم، ج۴، ص۱۸۶۸، تهران ۱۳۵۷ش.
که در کتابهای حدیثی شیعه و سنّی از پیامبر اکرم صلیاللّهعلیهوآلهوسلم نقل شده است. [۹۰]
سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، ج۶، ص۱۸۵ـ۱۸۶، چاپ حمدی عبدالمجید سلفی، چاپ افست بیروت ۱۴۰۴ــ ۱۴۰.
۷.۳.۷ - اطلبوا العلم«اطلبوا العلم منالمهد الیاللحد»، [۹۱]
علیاکبر دهخدا، امثال و حکم، ج۱، ص۱۸۳، تهران ۱۳۵۷ش.
که مردم آن را حدیث میدانند، ولی در هیچیک از کتابهای حدیثی شیعه و سنّی به این شکل نقل نشده است.
۷.۳.۸ - سؤرالمؤمن شفاء«سؤرالمؤمن شفاء»، [۹۲]
محمد بن عبدالرحمان سخاوی، المقاصد الحسنة فی بیان کثیر من الاحادیث المشتهرة علی الالسنة، ج۱، ص۲۴۲، چاپ عبداللّه محمد صدیق، قاهره ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۹۳]
علیاکبر دهخدا، امثال و حکم، ج۲، ص۹۹۶، تهران ۱۳۵۷ش.
که در کتابهای حدیثی شیعه نقل شده است. [۹۶]
اسماعیل بن محمد عجلونی، کشفالخفاءومزیل الالباس، ج۱، ص۴۵۸، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۷.۳.۹ - زر غبا تزدد حبا«زُرْ غِبّاً تَزْدَدْ حُبّاً»، [۹۷]
محمد بن عبدالرحمان سخاوی، المقاصد الحسنة فی بیان کثیر من الاحادیث المشتهرة علی الالسنة، ج۱، ص۲۳۲ـ۲۳۳، چاپ عبداللّه محمد صدیق، قاهره ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۹۸]
علیاکبر دهخدا، امثال و حکم، ج۲، ص۹۰۵، تهران ۱۳۵۷ش.
که بیشتر در کتابهای حدیثی اهلسنّت نقل شده است. [۹۹]
سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، ج۴، ص۲۱، چاپ حمدی عبدالمجید سلفی، چاپ افست بیروت ۱۴۰۴ــ ۱۴۰.
[۱۰۰]
اسماعیل بن محمد عجلونی، کشفالخفاءومزیل الالباس، ج۱، ص۴۳۸، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۷.۳.۱۰ - الدنیا سجن المؤمن«الدنیا سِجنُ المؤمن و جنّةالکافر»، [۱۰۱]
محمد بن عبدالرحمان سخاوی، المقاصد الحسنة فی بیان کثیر من الاحادیث المشتهرة علی الالسنة، ج۱، ص۲۱۷، چاپ عبداللّه محمد صدیق، قاهره ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۱۰۲]
علیاکبر دهخدا، امثال و حکم، ج۱، ص۲۴۶، تهران ۱۳۵۷ش.
که با الفاظ گوناگون در کتابهای حدیثی شیعه و سنّی نقل شده است. [۱۰۳]
محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، ج۳، ص۳۸۴، ج ۳، چاپ عبدالرحمان محمدعثمان، بیروت ۱۴۰۳.
۷.۳.۱۱ - کاد الفقر انیکون کفرا«کادَ الفقر اَن یکون کُفرا»، [۱۰۶]
محمد بن عبدالرحمان سخاوی، المقاصد الحسنة فی بیان کثیر من الاحادیث المشتهرة علی الالسنة، ج۱، ص۳۱۱، چاپ عبداللّه محمد صدیق، قاهره ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۱۰۷]
علیاکبر دهخدا، امثال و حکم، ج۳، ص۱۱۷۱، تهران ۱۳۵۷ش.
که در کتابهای حدیثی شیعه و اهلسنت نقل شده است. [۱۰۹]
عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، الجامع الصغیر فی احادیث البشیر النذیر، ج۲، ص۲۶۶، بیروت ۱۴۰۱.
۸ - فهرست منابع(۲) ابن اثیر (مبارک بن محمد)، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش. (۳) ابن اثیر (نصراللّه بن محمد)، المثل السائر فی ادب الکاتب و الشاعر، چاپ کامل محمد محمد عویضه، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸. (۴) ابن انباری، الانصاف فی مسائل الخلاف بین النحویین: البصریین، و الکوفیین، (بیروت) : داراحیاءالتراث العربی، (بیتا). (۵) ابن بابویه، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، نجف ۱۹۷۲، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش. (۶) ابن بابویه، علل الشرایع، نجف ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶، چاپ افست قم (بیتا). (۷) ابن بابویه، معانی الأخبار، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ش. (۸) ابن شعبه، تحف العقول عن آلالرسول صلیاللّهعلیهم، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش. (۹) ابن قتیبه، ادبالکاتب، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، مصر ۱۳۸۲/۱۹۶۳. (۱۰) ابن قتیبه، کتاب عیونالاخبار، قاهره ۱۳۴۳ـ۱۳۴۹/ ۱۹۲۵ـ۱۹۳۰، چاپ افست قم ۱۳۷۳ش. (۱۱) ابن مالک، شواهد التوضیح و التصحیح لمشکلات الجامع الصحیح، چاپ طه محسن، (بغداد) ۱۴۰۵/۱۹۸۵. (۱۲) ابوالعلاء معرّی، لزوم مالایلزم: اللزومیات، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۱۳) سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابیداود، چاپ سعید محمد لحام، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰. (۱۴) محمد بن محمد (علی) انوری، دیوان، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۳۷ـ۱۳۴۰ش. (۱۵) عبدالقادر بن عمر بغدادی، خزانةالأدب و لب لباب لسانالعرب، چاپ عبدالسلام محمدهارون، ج ۱، قاهره ۱۹۷۹. (۱۶) محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، ج ۳، چاپ عبدالرحمان محمدعثمان، بیروت ۱۴۰۳. (۱۷) عبدالملک بن محمد ثعالبی، التمثیل و المحاضرة، چاپ عبدالفتاح محمدحلو، (بیجا) : الدار العربیة للکتاب، ۱۹۸۳. (۱۸) عمرو بن بحر جاحظ، البیان و التبیین، بیروت ۱۹۶۸. (۱۹) شمسالدین محمد حافظ، دیوان حافظ، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، بهاهتمام ع جربزهدار، تهران ۱۳۷۱ش. (۲۰) خدیجه حدیثی، سیبویه حیاته و کتابه، بغداد ۱۹۷۴. (۲۱) خدیجه حدیثی، موقف النحاة من الاحتجاج بالحدیث الشریف، (بغداد) ۱۹۸۱. (۲۲) قاسم بن علی حریری، مقامات الحریری، بیروت: دارصادر، (بیتا)، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ش. (۲۳) محمد حمادی، الحدیث النبوی الشریف واثره فی الدراسات اللغویة و النحویة، (بغداد) ۱۴۰۲/۱۹۸۲. (۲۴) خلیل بن احمد، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵. (۲۵) علیاکبر دهخدا، امثال و حکم، تهران ۱۳۵۷ش. (۲۶) محمود بن عمر زمخشری، الفائق فی غریب الحدیث، چاپ علی محمد بجاوی و محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۷۱). (۲۷) محمد بن عبدالرحمان سخاوی، المقاصد الحسنة فی بیان کثیر من الاحادیث المشتهرة علی الالسنة، چاپ عبداللّه محمد صدیق، قاهره ۱۴۱۲/۱۹۹۱. (۲۸) سعدالدین وراوینی، مرزباننامه، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۷ش. (۲۹) مصلح بن عبداللّه سعدی، بوستان سعدی: سعدینامه، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۳ش. (۳۰) مصلح بن عبداللّه سعدی، گلستان سعدی، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۸ش. (۳۱) عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/ ۱۹۶۶ (، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱. (۳۲) عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، الاقتراح فی علم اصول النحو، چاپ احمد صبحی فرات، استانبول ۱۳۹۵/۱۹۷۵. (۳۳) عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، الجامع الصغیر فی احادیث البشیر النذیر، بیروت ۱۴۰۱. (۳۴) محمد بن حسین شریف رضی، المجازات النبویة، چاپ طه محمد زینی، (قاهره ۱۹۶۸)، چاپ افست قم (بیتا). (۳۵) جعفر شهیدی، شرح لغات و مشکلات دیوان انوری ابیوردی، تهران ۱۳۶۴ش. (۳۶) سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، چاپ حمدی عبدالمجید سلفی، چاپ افست بیروت ۱۴۰۴ــ ۱۴۰. (۳۷) طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن. (۳۸) اسماعیل بن محمد عجلونی، کشفالخفاءومزیل الالباس، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸. (۳۹) حسن بن عبداللّه عسکری، کتاب الصناعتین: الکتابة و الشعر، چاپ علیمحمد بجاوی و محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره) ۱۹۷۱. (۴۰) بدیعالزمان فروزانفر، احادیث مثنوی، تهران ۱۳۴۷ش. (۴۱) کلیلهودمنه، ترجمه کلیله و دمنه، انشای ابوالمعالی نصراللّه منشی، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۴۳ش. (۴۲) کلینی، اصول کافی. (۴۳) مجلسی، بحارالانوار. (۴۴) جلالالدین محمد بن محمد مولوی، مثنوی معنوی، تصحیح رینولد آلن نیکلسون، چاپ نصراللّه پورجوادی، تهران ۱۳۶۳ش. (۴۵) محمد بن احمد وشّاء، الموشَّی، او، الظرف والظرفاء، بیروت ۱۳۸۵/۱۹۶۵. (۴۶) هادی هلالی، ریادة الاستشهاد بالحدیثو الاثر عندالخلیل بن احمدالفراهیدی، بغداد ۱۴۱۱/۱۹۹۱. ۹ - پانویس
۱۰ - منابعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حدیث و ادبیات و فرهنگ عامه»، شماره۵۸۷۵. ردههای این صفحه : ادبیات روایی | ادبیات عرب
|